وصیت نامه خواندنی آزاده شهید علی اصغر بابایی زیروانی
مازندران ـ شهرستان بهشهر
تاریخ تولد: یکم تیرماه سال ۱۳۴۶
مکان و زمان اسارت: عملیات کربلا ۵ شلمچه/ ۱۵ دی ماه سال ۱۳۶۵
مدت اسارت: ۲ماه
بِسْـمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیـم
***
یا ایها النبی جاهد الکفــار و المنافقیــن واقلظ علیـم و مأواهم جنهم بئس المصیر
الا ای رسول گرامی اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها ( تا ایمان نیاوردند ) سخت گیر بدانکه ماوای آنها دوزخ است که بسیار بد منزلگاهی است .
الهی قلب محجوب ، معبودا قلبم را حجات گرفته من گنهکارم و تحمل دردهای آتش جهنمات را ندارم بدنم ذلیل است و بارم سنگین فقط تنها روزنه امیدم به رحمت و بخشش و کرمت چشم دوخته است . خدایا چه کسی میتواند تاب تحمل ، الم و دردهائی را که برای مغضوبین درگاهت در نظر گرفتهای طاقت بیاورد . خدایا به اولیا خاصه درگاهت قسمات میدهم این بنده ناتوان را جز مغضوبین درگاهت قرار مده . ( آمین )
بارالها برای اعتلای دینت هجرت را از جان و دل قبول کردیم و از تو میخواهیم در این راه ما را یاری فرمائی . خدایا عالم را سراسر تاریکی فرا گرفته هر روز زورگویان تاریخ فتنه جدیدی میآفرینند و هر روز حق مظلومی را غاصبان دهر به تاراج میبرند و در هر گوشهای از این جهـــان صدای نالــه دلخراش به گوش میرسد پس چه کسی حقوق این مظلومان را پس خواهد گرفت ؟
و اما با تمام یأس ها و ناامیدی ها باز هم روزنهای امید پیدا شده یعنی انقلاب خمینی کبیر و این نور هم بار دیگر از مشرق زمین طلوع کرده و در این دنیای پر هیاهو مظلومان جهان را که در طول تاریخ مورد ضرب و شتم چکمه پوشانی ، همچون آمریکا و اسرائیل ظالم قرار گرفتهاند ، ندا در میدهد که ای مظلومین بپا خیزید باید عنان تاریخ را بدست گیرید و حق خود را از دست ظالمین بستانید و راه هم جز با دادن خون میسر نمیگردد. آری راه حق طلبان روشن، فقط ایمان میخواهد و ایثار. آری ای برادران و خواهران ، تاریخ شاهد و گواه خوبی است.
وقایع زیادی را دیده درس عبرتی خوب برای حق طلبان و عاقلان میباشد و همچنین درس عبرت خوبی برایمان باشد . آری هم رزمان باید به اتفاق جهان را گرفت.
ای ملت مسلمان پیروز شدن و به هدف رسیدن جز به وحدت میسر واقع نمیگردد . پس ای برادران و خواهران بارگیر نخوت و اختلاف و کدورتها را کنار بگذارید و دست در دست هم دهید و کمی عاقلانه بیندیشید ، چگونه به خود جرات میدهید دست به کارهائی بزنید که مورد رضای دشمنان باشد . آیا فکر کردهاید خونهای چه کسانی را زیر پا قرار میدهید ؟ آیا به نالههای معصومانه دختران و پسران خردسال که پدرشان را از دست دادهاند فکر نمودهاید ؟ آیا به مادران جوان از دست داده نظارهگر شدهاید ؟ پس چرا به خودتان نمیآئید و نمیاندیشید البته در این میان نباید خناسان و روباه صفتان را از یاد برد به هر عللی میخواهند مردم را نسبت به انقلاب بدبین بکنند و برای این کار به انواع و اقسام حیله ها متوسل میشوند ، پس باید هوشیارانه فکر کرد و تصمیم گرفت .
مطلبی دارم به مسئولین البته من خیلی ، خیلی ، خودم را کوچکتر میدانم و خود را در این مقام نمیدانم ، تذکری بدهم ولی به عنوان فرد مسلمان وظیفه خود دانسته نکاتی را گوشزد نمایم :
۱- اختــلاف سلیقــهها را کنار بگذارید ، با هم برادرانه مصلحت انقلاب و اسلام را در نظر بگیرید ، زیرا اگر این اختلافات ادامه یابد میشود گفت آفتی است به جان انقلاب .
۲- به داد مستضعفین و پا برهنه برسید ، تا قبل از آنکه آه مظلومی همانند سیل بنیان کن همه چیز را با خود ببرد .
۳- به مقتدای زمان یعنی خمینی کبیر ، گوش بفرمان باشید تا به انقلاب و اسلام آسیب نرسد.
چند کلامی با برادران بسیجی ام دارم ، خصوصاً بسیج مرکزی بهشهر ، در گزینش افراد تمام جنبهها را مدنظر قرار دهید ، ( مخصوصاً در محل زیروان ) مسائلی گذشته که موجب رنجش و بدبینی اهالی محل شده است و این معضل برطرف نشده و موجب ناراحتی برادران جبههای شده است و اما ، پیام من به برادران بسیجی محلهام ، امام و انقلاب را تنها نگذارید ، مسجدها را همچنان که به عنوان پایگاه اسلامی میباشد خالی نگذارید و همیشه سعی کنید در نماز جماعت و جمعه شرکت فعال داشته باشید .
مطلبی دارم برای برادران انجمن اسلامی محلهام : انجمن اسلامی نهادی خودجوش و از بطن ملت میباشد . سعی کنید همچنانکه در راه اسلام تبلیغات و فعالیت داشتهاید و جوانان را رهنمون شدهاید به کارهایتان ادامه دهید ، چون انجمن اسلامی نقش سازنده در محل دارد و در مسائل اخلاقی و اسلامی کوشا باشید .
چند کلامی ، با هم محلیهایم ، سخن دارم اگر بدی از من دیدید مرا حلالم کنید و اشتباهات مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهید ، اگر هر چیزی از من میخواستید دریافت ننمودهاید ،
بدون هیچگونه خجالتی به پدرم رجوع نمایید و اگر نه کسی از من راضی نباشد روحم همیشه در عــــذاب خواهم بود . و بــــه جوانـــان غیور هم محلیام سفارش مینمایم مسجدها را خالی نگذارید .
چند کلامی با خانوادهام :
پدر عزیزم ، من میدانم از دست دادن فرزند برای یک پدر چقدر گران تمام میشود و دوری از آن برایش مشکل میباشد ، ولی باتمام مشکلات باید قبول کرد که مصلحت خدا و اسلام از همه چیز برایم مهم تر میباشد و سرنوشت انسان هر چه باشد در لوح محفوظ رقم زده است و انسان سرنوشتی را که خدا تعیین نموده ، میبایست طی نماید . این کلامی است که بارها از شما شنیدم و از پیشگاهت عذر میطلبم که نتوانستم فرد مفیدی برایت باشم و بعضی از مواقع سخنانت را نشنیده میگرفتم و شاید از بعضی از کارها سرباز میزدم ، واقعاً احساس شرمندگی مینمایم ، از شما خواهش مینمایم فرزند حقیرت را حلال کن .
و شما ای مادرم این را به خوبی میدانم که با فقدان من مصیبتی بزرگ برای شما فراهم میشود ، زیرا برای بزرگ نمودن من چه مصیبتها و مرارتها را که نکشیدی ، شما خودت برای من تعریف میکردی که از شیره جانت مایه گذاشتی ، تا مرا بزرگ نمائی تا در هنگام پیری عصای دستت باشم ، ولی چه کنیم طوفان حوادث مرا از تو جدا نموده که واقعاً در پیشگاهت شرمندهام . چند کلمهای برای حسین کوچکم ، پیام دارم : انشاءالله بزرگ که شدی مبادا پدر را تنها بگذاری و ادامه دهنده راهم باش .
چند کلمهای با خواهرانم دارم : در مرگ من شیون مکنید ، خویشتندار باشید ، همچنان مانند زینب کبری (س) که تمام بلاها را به جان خرید و همانند او مثل کوه استوار باشید . شما هم صبر پیشه کنید و در عزای من گریه و زاری سر ندهید و همچنان سنگر حجاب را که مهمترین دژ برای زن مسلمان است ، حفظ نمایید . در آخر برای تمام فامیلان سلام میفرستم و خانوادهام را تنها نگذارید و از همه شما عذر میطلبم و احترام یکدیگر را حفظ نمائید در خوشی و سختی ها کمک و یار یکدیگر باشید از همه التماس دعا دارم .
(( والسـلام علیـکم و رحمـه الله و برکـاته))
تاریخ : ۱/۱۰/۶۵